١۵٩٨ -در فرھنگ اسلامی شاید ظهور ھیچ امامی ھمچون حسین (ع) قابلیت ذکر را برای عامه مردمان بلکه عامه بشریت نداشته است به گونه ای که امروزه کل جامعه بشری در قبال این ذکر منقلب و متوجه شده و بخود می آید. از عجایب ذکر حسین اینست که لحظه به لحظه و جزء به جزء حادثه کربلای حسینی نه فقط درباره حسین و اھل بیت بلکه درباره ھمه یارانش و بلکه ھمه دشمنانش به ثبتی متافیزیکی رسیده است به گونه ای که باید گفت که ھیچ یک از حوادث تراژیک تاریخ بشری که به لحاظ کمیت بسیار بزرگتر از واقعه کربلا بوده ھرگز به این دقت و شدت و وسعت و جامعیت و عمق به ثبت نرسیده است آنهم نه در کتب که در قلوب مردمان! “مائیم که ذکر را نازل می کنیم و خود آن را حفاظت می نمائیم.” قرآن- و این نزول اشد ضد خود بر خودیت جامعه بشری است آنهم نزول اشد و اکمل ضد خود بر جامعه اسلامی و شیعی عصر خود و ھمه اعصار!
١۵٩٩ -حسین (ع) در واقعه کربلا، به معنای نزول اشد ضد خود الهی است بر ضد خود اسلامی- شیعی که خود تبدیل به اشد خودیت و انانیت شده است.
و لذا حسین (ع) و اھل بیت و یارانش به فرمان خودپرست ترین کافران (یزیدیان) و بدست خودپرست ترین شیعیان و مؤمنان (شیعیان کوفه) قتل عام و تکه پاره شدند و به غل و زنجیر کشیده شدند و سرھایشان بر نیزه شد. در این معنا نیز تا ابد بمان تا مپنداری که اراده به مؤمن و مسلمان و شیعه بودن کافیست چرا که این سرآغاز رویاروئی با ابلیس نفس است و ظهور شیطان از عبودیت! چرا که ابلیس کهن ترین عابد درگاه حق است!
١۶٠٠ -آنچه که در کربلای حسینی بر زمین ریخته شد خون ضد خود خدا بود یعنی خون رحمت مطلقه و عشق خدا به ضد خودش بود بدست من مسلمان، من مؤمن، من شیعه، من عابد، من عارف، من عاشق و… یعنی بدست من ترین من ھا! باید بدانیم که ابن زیاد و عمرسعد و شمر و اشعث و دیگران جملگی اندکی قبل از شیعیان مجاھد بودند که در رکاب علی (ع) جهادمی کردند.
منبع :کتاب دیالکتیکِ دیالکتیک تالیف استاد علی اکبر خانجانی