علی اکبر خانجانی

آثار استاد علی اکبر خانجانی

روان کاوی ابن ملجم

روان‌کاوی ابن‌ملجم

«از من تقلید نکنید که کافر می‌شوید». على (ع)

روان‌کاوی ابن‌ملجم در حقیقت روان‌کاوی نوع کثیری از هویت بشر در قلمرو تقلید نسبت به یک مرجع دینی است؛ به‌خصوص که این مرجع اسوه‌ی محبت و شفاعت باشد. علی (ع) در حقیقت به‌مثابه پدرخوانده‌ی ابن‌ملجم بود که محبت را در حق او به کمال رسانید. بخل و احساس حقارت این فرزند ناخلف در قبال مهر على (ع)، وی را به تقلیدی جنون‌آسا نسبت به آن حضرت کشانید تا بتواند با وی برابری کند. همان‌طور که اراده به برابری ذاتاً برخاسته از کفر و سلطه و بخل بشر است که مولّد تقلیدی کورکورانه می‌شود و موجب تناسخ شخصیت مقلد می‌گردد، تا آنجا که خود را با مرجع و مراد و امامش عوضی می‌گیرد و همه‌ی کفر و جهل و فساد نفس خود را در او می‌بیند و محبت و کرامت و حق او را هم از خود می‌پندارد. این عاقبت تقلید است که اساس نفاق در مذاهب تاریخ بوده است.

مردان حق، نظر بر قلوب و ذات مردم می‌کنند و الوهیت وجودشان را مخاطب می‌سازند و این همان قلمرو کرامت و شفاعت و معجزه‌ی روحانی این مردان خدا در وجود دیگران می‌باشد. و این‌همه در یک کلام، برخاسته از قدرت عشق بی قید و شرط این انسان‌ها نسبت به خلایق و خاصه مستضعف‌ترین آنها است. و ابن‌ملجم یک یتیم بی‌خانمان بود که به‌واسطه‌ی على (ع) به بی‌نیازی و قدرت و هویت رسید، ولی به جای اطاعت و ارادت بی قید و شرط، به تقلید بخیلانه پرداخت تا به مقام على (ع) برسد؛ البته نه مقام معنوی، که مقام اجتماعی آن حضرت؛ زیرا عشق به معنویت، موجب بخل و عداوت و تقلید نمی‌شود، بلکه عشق به قدرت است که چنین جنونی را پدید می‌آورد.

آدمی هرگز از تقلید، به مقام مرجع خود نمی‌رسد بلکه از طریق ارادت و اطاعت چنین می‌شود. از همان آغاز جوانی چنین بخل و تقلیدی در ابن‌ملجم بارز شد و مورد اخطار و تنذیر پیامبر اسلام و علی (ع) قرار گرفت. حتی به روایتی رسول اکرم (ص) به او گفت که اگر دست از این راه و روش بر ندارد، قاتل امامش خواهد شد. ولی ابن‌ملجم توبه نکرد و فقط پیچیده‌تر شد تا اینکه کارش در این مالیخولیا به آنجا رسید که امامش را کافر و ملحد و خارجی نامید و خود را امام و ناجی مسلمین پنداشت و دست به کار قتل على (ع) شد آن‌گونه که می‌دانیم. همه‌ی اهل تقلید دیوانه‌اند و اگر بتوانند امام‌کُش هستند.

نکته‌ی بسیار دقیق و سرنوشت‌ساز در امر دین همانا تفاوت اطاعت و تقلید است. بسیاری اطاعت را تقلید می‌پندارند؛ درحالی‌که خداوند در قرآن کریم مؤمنان را، حتی دعوت به تقلید از قرآن نکرده است، بلکه امر به اطاعت از رسول و امامان زنده نموده است. قرآن فقط برای مطالعه و تفکر است و نه برداشت نسخه‌های خوشبختی برای سعادت دین و دنیا. ولی همه‌ی منافقان (کافران پنهان) به راه تقلید خودسرانه می‌روند. و تقلید نه تنها عملی میمون‌وار است، بلکه واکنشی خصمانه است که در لباس دوستی پنهان گشته است.

تشیع، راه تقلید از سنت رسول و یا آداب امام نیست، بلکه اطاعت از امر مرجع دینی است. زیرا راه دین، راه تقوا است؛ یعنی راه فائق آمدن بر منیت و اراده‌ی شخصی است که همان ابلیس نفس می‌باشد. بنابراین تقلید خودسرانه از قرآن یا رسول و امام، همان خودپرستی و کفر است که لباس دینی بر تن کرده است. و این همان راه نفاق است که خداوند آن‌را پست‌ترین راه‌ها نامیده و پیروان این راه و روش را از اهالی درک اسفل‌السافلین خوانده است. نفاق که بزرگ‌ترین دشمن دین می‌باشد، محصول این راه و روش است و ابن‌ملجم اسوه‌ی تاریخی آن می‌باشد. همه‌ی امامان به دست این افراد شهید شده‌اند. یادمان باشد که یهودا یکی از حواریون مسیح یک ابن‌ملجم دیگر بود که مسیح را به چند سکه فروخت. این عاقبت ریاست‌طلبیِ دینی و اراده به قدرت تحت عنوان دین و معرفت می‌باشد.

از کتاب دایره المعارف عرفانی ج 3 فصل 5صفحه 165اثراستادعلی اکبر خانجانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *