سه قلمرو وجود انسان
(جمال – جلال – کمال )
انسان یک موجود سه گانه و سه زیست است.یکی از اصناف ثلاثه است . یک حیات و هستی در تن خویش دارد که وجود جمالی اوست.یک حیات وهستی دیگر دربیرون از خویش داردکه وجود جلالی اوست که تجلی وجودش در مکان وزمان ( طبیعت و تاریخ ) است . ویک حیات وهستی هم در درون خویش دارد که وجود کمالی اوست: وجود بیرونی ، وجود درونی و وجود بینابینی یا مرزی.
“
“طبیعت دارای پنج رکن یا عنصر بنیادی و محسوس است که انسان نیز از آن برخوردار است: خاک ، هوا، نور ،آب،جاذبه.
کل کائنات و ذرات وکرات وموجوداتش از خاک است ودر فضای لا متناهی قرار دارد که هواست و در واقع همان ظرف موجودات است وصورت عدم نیز میباشدکه در علوم جدید خلاء نامیده می شود.
تشکیل و امکان پیدایش حدود وجود موجودات از نیروئی نامرئی است که جاذبه نامیده می شود که معنای باطنی دیگری هم دارد وآن دافعه است: جاذبه ودافعه خاک است.
عنصر دیگرنور است که فقط منظور ازنور خورشید یا برخی ستارگان نیست بلکه نوری که از قلب هر ذره ای ازخاک برمی تابد و نامرئی تر است.در واقع عالم خاک به مثابه اشد ثقل وقبض و تراکم مطلق نوراست.جاذبه و دافعه هم دو تجلی از حضور نور در دل ذرات و کرات و موجودات است.
واما عنصر پنجمی آب است که ماده اولیه حیات در خاک می باشدکه محصولی از خاک و نور می باشد.
و انسان آخرین موجود عالم هستی است که همه این پنج نوع عنصر اصلی را داراست و نیز در بیرون از خود هم از آنها برخوردار است .این حضور را در فصول دیگر در نفس انسان نشان خواهیم داد که چگونه این عناصر در طبع بشری نیز فعال است و صفات اورا می سازد : صفات خاکی ،آبی،نوری،هوائی و جذبه ای. همه این عناصر هم در طبیعت وهم در وجود انسان بطرزی جادوئی به یکدیگر تبدیل می شوند و محصولات کثیر دیگری هم به لحاظ مادی و معنوی پدید می آورند. هم تن آدمی وهم نفس و صفات و حالات و معنویت انسان تماماً حاصل این پنج عنصر می باشد. پس طبیعت بشری تماماً برآمده از طبیعت جهان هستی است و رابطه بشر با جهان هستی نیز به واسطه این پنج عنصر است : رابطه خاکی ، هوائی ، نوری ،آبی و جذبه ای . و نیز می توانیم از افکار و اعمال واحساسات آبی و خاکی ونوری و هوائی سخن بگوئیم.
انسان هم یکی از موجودات جهان و تشکیل شده از پنج عنصر مذکور است که علاوه بر آن عنصر ششمی را هم داراست و آن « روح » می باشد که مختص اوست . و به همین دلیل این موجود صاحب عنصر روح کل جهان هستی را هم روحانی می سازد ولذا جهانی هم که پیش روی انسان است وانسان درآن شناور است یک جهان روحانی است ولذا جهان بواسطه انسان از عنصر روح هم برخورداراست . ودرست به همین دلیل است که انسان قادر است که از تن وجان خود خارج شود ودر جهان بیرون از خود متجلی گرددکه این همان جریان از خود بیگانگی انسان ویا انسانی شدن جهان است وجهانی شدن انسان .این همه از قدرت عنصر روح در انسان می باشد. به بیان دیگر با ورود عنصر روح در جهان هستی بود که موجود جدیدی به نام انسان پدید آمد. روح آخرین وعالیترین عنصر موجود در جهان هستی است .
وقتی از وجود بیرونی یا جهانی انسان سخن می گوئیم از آب انسانی ،نور انسانی ،خاک انسانی ،حیوانات انسانی ، ستارگان انسانی وجان انسانی و…جهان انسانی سخن می گوئیم . در اینجا بجای « انسانی» میتوانیم از« روحانی » هم سخن گوئیم….
منبع:
عنوان کتاب :
مبانی خودشناسی عرفانی
ارکان عمومی معرفت نفس
اصول حکمت خالده
The Basic Theosophical self-knowledge
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف :1386
تعداد صفحه:42
برای دانلود کتاب “مبانی خودشناسی عرفانی” اثر استاد علی اکبر خانجانی کلیک کنید.