علی اکبر خانجانی 22

آثار استاد علی اکبر خانجانی

برای چه زندگی می‌کنیم؟

برای چه زندگی می‌کنیم؟

کیفیت زندگی

(مصاحبه‌ای با استاد خانجانی)

س: زندگی از نظر واژه به چه معنا است؟

ج: از ریشه‌ی «زند» می‌باشد که یکی از واژه‌ھای کلیدی کتاب اَوِستا است و بنابراین از واژه‌ھای بنیادین دین زرتشت تلقی می‌شود. مثل فصل «زند و پازند» در کتاب اوستا. به نظر ما واژه‌ی «زند» خود از ریشه‌ی «زن» است. به این معنا که حیات انسان بر روی زمین، بر موجودیت زن استوار است. پس زندگی یعنی زنانگی. و اما در درک مردانگی است که زنانگی ھم حاصل می‌آید؛ زیرا زن در قبال مرد است که زن می‌شود. و لذا ھرچه که مردی مردتر باشد، زن او نیز زن‌تر می‌شود و زندگی شکوفاتر و برحق‌تر جلوه می‌یابد. و اما زنده‌ی ازلی و ابدی خدا است. پس زندگی ھم به میزانی زنده است که خدا را آشکار کند. و خدا به دست مرد از وجود زن آشکار می‌شود، به میزانی که مرد حقاً مرد باشد. و از این دیدگاه است که «لا فتی الا علی» معنا می‌یابد؛ یعنی فقط علی و علی‌واران مرد ھستند و مابقی فقط نرند و زنشان ھم فقط ماده است. و درست به ھمین دلیل در ادبیات عرفانی ھمواره در توصیف خداوند به‌عنوان مظھر زندگی، مواجه با زنی مطلقاً مقدس و زیبا ھستیم که این مخلوقِ دست عارفان است؛ یعنی مردان دوران‌ھا. و در غیر این صورت از رابطه‌ی بین زن و مرد جز شیطان پدید نمی‌آید، که سیمایی زنانه دارد. یکی از نشانه‌ھای مردان این است که زندگی را تبدیل به زندان شھوات جنسی نسازد و تن به چنین زندانی ندھد. از این دیدگاه، یک مرد با زندگی در نبرد است تا زندانش را درھم شکند؛ زیرا مردی که زن را و درواقع پایین‌تنه را می‌پرستد، زندگی را تبدیل به زندانی کثیف می‌سازد که زندانبانش مرد است و زندانی‌اش ھم زن، ولی در خفا کاملاً به‌عکس می‌باشد. پس زن و زندگی و زندان، امری واحدند و در معنای نھایی، این زندان ھمان دخمه‌ی عورت زنانگی است که مرد در آن محبوس است و زن ھم زندانبانش. پس واضح شد که مرد آن است که زندانیِ پایین‌تنه‌ی زن نباشد. و زن ھم آن است که از پایین‌تنه‌ی خود به‌عنوان حربه استفاده نکند و بدین‌گونه زندگی به وسعت کل کائنات توسعه می‌یابد که قلمرو حکومت عشق است و سلطان آن خداوند است که مطلقاً زندگی است و زنده‌ی مطلق.

منبع :کتاب خداشناسی عرفانی،صفحه 49،اثر استاد علی اکبر خانجانی