نشانه های ایمان
ایمان یعنی آرام دل، اتکاء به نفس، بی نیازی از مردمان، عزّت و استقلال هویت و معیشت حلال و عزیز و یقین فکری در هر امر و انتخابی بر سر دوراهی در خود داشتن و نیز مشاور مطمئن هم برای دیگران بودن و اسوه ای نسبی از فضیلت و شرف و پاکی و خرد و تقوا بودن. اینست نشانه های درونی و برونی یک مؤمن بطور نسبی در درجات ایمان
راه حل بحران هویت و اخلاق و ایمان:
اگر مسئولین کشوری ،معارف ما را در مراکز علمی و پژوهشی و دانشگاهی و حوزوی و تربیتی و آموزشی و درمانی وارد کنند،پدیده مظلومیت فرهنگی و بحران هویت و اخلاق و ایمان که جهان را فراگرفته است از جامعه ما رخت بر می بندد و بزرگترین خطری که نظام ما را تهدید می کند از میان می رود و کمر مفاسد اقتصادی و سیاسی هم می شکند ، و جامعه ما دوباره انقلابی(قلبی-صاحب دل) می شود!
حسین ع در واقعه کربلا، به معنای نزول اشد ضد خود الهی بر ضد خود اسلامی
آنچه که در کربلای حسینی بر زمین ریخته شد خون ضد خود خدا بود یعنی خون رحمت مطلقه و عشق خدا به ضد خودش بود بدست من مسلمان، من مؤمن، من شیعه، من عابد، من عارف، من عاشق و… یعنی بدست من ترین من ھا! باید بدانیم که ابن زیاد و عمرسعد و شمر و اشعث و دیگران جملگی اندکی قبل از شیعیان مجاھد بودند که در رکاب علی (ع) جهادمی کردند.
شب قدر
«من شب قدر هستم… من نفخه صور اسرافیلم… منم برپاکننده قیامت… منم امر خداوند. منم روح خدا… منم زلزله. منم صاحب کسوف و خسوف. منم آنکه عبادتی پذیرفته نمی شود الا به ولایت او و حسنات سود نبخشد الا به محبت او… منم آنکه هزار کتاب از کتب پیامبران در نزد من است… منم آنکه هزار امت بخاطر انکار من مسخ شدند… من معنانی هستم که اسمی بر آن تعلق نمی گیرد و او را مانند نیست.»” قسمتی از خطبه بیان امیرالمومنین علی (ع)
سه قلمرو وجود انسان، جمال-جلال-کمال
انسان یک موجود سه گانه و سه زیست است.یکی از اصناف ثلاثه است . یک حیات و هستی در تن خویش دارد که وجود جمالی اوست.یک حیات وهستی دیگر دربیرون از خویش داردکه وجود جلالی اوست که تجلی وجودش در مکان وزمان ( طبیعت و تاریخ ) است . ویک حیات وهستی هم در درون خویش دارد که وجود کمالی اوست: وجود بیرونی ، وجود درونی و وجود بینابینی یا مرزی.
خدا- خرما (خود+خدا)
این گروه از مردم به زعم قرآن کریم مشرک نامیده می شوند که عموماً دچار ابطال و ناکامی در تلاشهای خویش هستند که این از ویژگیهای شرک است . به اصطلاح عامیانه این یک وضع خدا- خرمائی می باشد که مخلوط خود + خدا محسوب می شود . هرچند که این وضع سوّم به لحاظ منطقی نوعی اعتدال به حساب آید ولی در معرفت دینی شرک است که بقول قرآن ظلم عظیم است و محکوم به بطالت .
اوشو
یک دجّال عرفانی در نیمۀ دوّم قرن بیستم و از اهالی هندوستان بود که مدّعی بود که همان رجعت بودا و تجسّد خداست .
این دجّال که خود را تحت الفاظ عارفانه و شاعرانه پنهان ساخته بود بتدریج رسوا گشت و در اواخر عمرش تحت حمایت سازمانهای اطّلاعاتی بریتانیا و آمریکا مشغول به لجن کشیدن قداست ها شد و کتاب «بهگودگیتا » مهمترین کتاب مقدّس هندو را به سخره گرفت و رسالت یافت تا شخصیّت و قداست «گاندی» ناجی ملّت هند را نیز به لجن بکشد و از اعتبار ساقط کند و او را مردی ابله و شارلاتان و تاجر مسلک معرّفی کند .