آنان که با عشق ازدواج کرده‌اند پشیمان‌اند؛ همان‌طور آنان هم که با منطق ازدواج کرده‌اند. البته منظور از منطق، همان پول است. چون امروزه حرفی را منطقی گویند که «حسا‌بی‌‌» باشد. عشق، برترین منطق است؛ منطق دل!
والدینی که با عشق ازدواج کرده‌اند، فرزندانشان را از ازدواج عاشقانه منع می‌کنند و آنان که با منطق (پول) ازدواج کرده‌اند نیز فرزندان خود را از ازدواج منطقی منع می‌کنند. بچه‌های بیچاره زباله‌دان ناکامی‌های والدین هستند. و اما وضع فجیع‌تر، آن است که می‌خواهند ازدواج، هم عاشقانه باشد و هم منطقی (پول). چنین فکر به اصطلاح معتدلی ناممکن است؛ زیرا آدم پول‌دار بسیار بعید است که عاشق شود و اگر هم بشود، عشقش را پول می‌خورد؛ مگر‌ اینکه پول را به پای عشق قربانی کند. عشق و پول یک‌جا جمع نمی‌شود.
برای هر جوانی‌ این یک مسئله‌ی سرنوشت‌ساز در سرآغاز زندگی است و به‌راستی انتخاب بین حق و باطل است. و بدترین انتخاب‌ها همان روش متوسط و مخلوط و التقاطی است، زیرا اصلاً انتخا‌بی ‌‌نیست. زیرا هرگز نمی‌توان بین حق و باطل‌، مخلوطی به دست آورد، زیرا شرک ذاتاً باطل و محال است. آنکه مستقیماً و علناً پول را انتخاب می‌کند، خیلی سریع‌تر به غایت و نادرست بودن انتخابش می‌رسد، و لذا امکان توبه و یا تغییر انتخاب دارد. ‌
این را نیز بگوییم که ازدواج عاشقانه‌ای که بر حقوق اخلاقی باشد و حدود الهی رعایت شود، تنها ازدواج سعادتمند می‌باشد و لاغیر. تهمت به عشق‌، تهمت به بزرگ‌ترین لطف خدا به انسان است و عذاب دارد.

منبع:دایره المعارف عرفانی جلد 1فصل 1صفحه33اثر استاد علی اکبر خانجانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *