آدمی چه مواقعی حرف میزند و از حرف زدنش چه منظور نهانی دارد؟ آنگاه که میخواهی سخن بگوئی اگر خموش بمانی چه اتفاقی در درونت رخ میدهد؟ آنگاه که نیاز به حرف زدن داری اگر هم مخاطبی نیابی با خودت در ذهن و یا حتی با زبانت سخن می گوئی و خودت را مخاطب می سازی .

در خواب و بیداری بلاوقفه در حال سخن گفتن هستی با کسی که گاه خودت هستی گاه دیگران و گاه خدا و گاه هم اصلا نمی دانی که با چه کسی سخن میگوئی. اینقدر که خود سخن گفتن مهم است مخاطب مهم نیست و اصلاً مهم نیست که کسی هم حرف تو را بفهمد یا تصدیق کند ، حتی خودت .

آیا هرگز در درون و برون ساکت میشوی؟ آیا هرگز گوش دادن هم میدانی؟ اکثر آدمها حتّی در حالیکه ظاهراً به دیگران گوش می دهند نیز باطناً در حال سخن گفتن هستند و اصلاً گوش نمیدهند و توان گوش دادن ندارند. گوش دادن کاری عظیم و واقعه ای کمیاب است. گوش دادن همانا سکوت است ، سکوت ذهن ، انفعال و قرار ذهن : پذیرش ذهن!

ماهیت سخن گفتن، جدال است. این وضع در تنهائی بیشتر معلوم میشود پس همواره کسی در درون تو با تو سخن می گوید و تو هم به او جواب میدهی از طریق اندیشیدن، اندیشه ای که تماماً واژه است. واژه ای که گاه بر زبان می آید اگر کسی را در بیرون خود و در مقابل خود بیابی و در غیر این صورت اندیشه باقی میماند و پشت درب زبان منتظر می ایستد .

این ” کس ” گاه در درون توست و گاه در برون، که تو را وادار به اندیشیدن واژه ای می کند . و همواره یک مخاطب بیشتر وجود ندارد: همانی که علت و انگیزه اندیشیدن و سخن گفتن میشود. و اینکه او به تو چه می گوید که تو را وادار به اندیشه و پاسخگوئی می کند را میتوان در ماهیت جوابی که به صورت اندیشه از تو جریان می یابد، درک نمود.

وقتی که در وادی اندیشه می گوئی ” نه ! اینطور نیست بلکه …” پس معلوم میشود که او به تو گفته است که “آری ! چنین است .” او کیست؟ شناخت ماهیت ” او ” به مثابه شناخت سرچشمه ” بیان ” است: اوئی که که پنهان و گاه ظاهر است. آنگاه که در بیرون و ظاهر است نامهای گوناگونی دارد ،علی بهرام ،حسن، عمو، پدر، همسر، دوست، دشمن، همکار، همسایه و غیره: تو!

ولی آنگاه که در درون است یکی است و بی نام است. و سکوت به معنای موافقت من با اوست .

از این مقدمه که بگذریم باز میرسیم به اصل مطلب : حرف زدن چیست؟ وقتی میگوئیم که : فلان چیز چیست؟ منظورمان این است که فلان چیز همان فلان چیز نیست بلکه یک چیز دیگری است: بهمان. یعنی سعی می کنیم که از فلان …

از کتاب کند و کاوی در اصول جلد اول ص ۴۸

تألیف استاد علی اکبر خانجانی
https://t.me/khodshenasi4/4457

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *