انسان تا فرد نشود ،یعنی تاخودش نشود تا صاحب وجود و روح و اراده و هویت ذاتی نشود،چگونه می تواند بر سرنوشت خود حکم براند.
و کل دین و جهادهای معنوی هدفی جز این ندارد.

این یک نمونه از خود – دیوانه سازی عرفانی است که در جهان امروز و در جامعه ما غوغا می کند. این یک نمونه از تعطیل سازی عقل بدست خویشتن است.

اکبر گناهان محبت ناپذیری است. همه آن اعمالی که موسوم به گناهان کبیره هستند معلول محبت ناپذیری بشرند و عذاب آن محسوب می شوند.

دوزخی جز بی‌معرفتی نیست.

ابلیس قبل از آنکه کسی ، چیزی یا مخلوق و موجودی باشد یک مقام و موقعیت و وضعیت وجود در عرصه انقباض و انبساط نور مطلق است .

زن در وادی معرفت نفس خود مهد ‌امِّ امامت می‌شود و مولّد امام است و امامان تقوا و علم و دین را بر محور خود تغذیه می‌کند.

آثارم همان نجات هستند و ناجی روح انسانها.

برای همین است که سلطان غدیر هم نخستین انسانی است که موفق به کشف خدا در خود شده است و لذا جز خدا نمی بیند

اراده به پرستیده شدن منشأ همه ریاکاریها و دروغگوئی ها و جنون و جنایات و عداوت در روابط است و مخصوصاً روابط زناشوئی.

آثارم همان نجات هستند و ناجی روح انسانها.

عشق محصول حق‌شناسی و ادای حقوق حق است

انسانی که از همه‌ کینه دارد و به همه‌ بخل می‌ورزد شبانه‌روز در آتش است و جان می‌کند.

گرایش به مخدرات و روان گرد‌ان‌ها اساسا برای گریز و کتمان و یا پرکردن کاذب این خلأ و نفاق است و بر سرعت آن می‌افزاید

هر که از امکانات الهی خویش جهت کسب و تولید قدرت فردی خود در جامعه بهره گیرد، ابلیسی و سرنگون می‌شود؛ چه قدرت اقتصادی و سیاسی باشد و چه معنوی و سیطره‌ی روحانی و علمی ‌و هنری و امثالهم.

با کمال تعجب هرچه بیشتر توفیق حاصل می‌شود برخی مشکلات و امراض جدید پیدا شده‌اند که به هیچ وجه نمی‌تواند ریشه‌ی آن‌را براندازد؛

من درباره شما از کفران نعمت بیشتر می ترسم تا ارتکاب گناهان، زیرا شکر نکردن نعمات موجب نابودی است.

همه بزرگان معرفت در تاریخ بالاخره حلاج را تصدیق کرده اند الا کسانی که به دستگاههای جور حکومتی اتصالی داشته و حرام خوار و خودفروش بوده اند

ین حیات پس پرده بر محور وجود امام زمان تحقق می یابد و او مالک و سلطان این سرزمین و مقیم اصلی آن است.

نیروانا دقیقاً همان وجود محض یا هستى فى نفسه و ذات مطلق است که آدمی بواسطه عبادات همچون یوگا و مدیتیشن و ریاضت ها از عالم موجودات تزکیه و پاک شده و به نیروانا می رسد.

اونی که دنبالشی خداست. همونی که دنبالت بود و تو می‌گریختی. حالا برو به دنبالش هر چند که نمی‌یابی اش چون اینک در دل توست.

ایمان یعنی آرام دل، اتکاء به نفس، بی نیازی از مردمان، عزّت و استقلال هویت و معیشت حلال و عزیز و یقین فکری در هر امر و انتخابی بر سر دوراهی در خود داشتن و نیز مشاور مطمئن هم برای دیگران بودن و اسوه ای نسبی از فضیلت و شرف و پاکی و خرد و تقوا بودن. اینست نشانه های درونی و برونی یک مؤمن بطور نسبی در درجات ایمان

این شیطان درون به آسانی تسلیم توبه صاحبش نمی شود و دائماً با وی به جدال پرداخته و برایش مزاحمت ایجاد می کند تا تعادل او را در زندگی بهم زند و از توبه منصرف سازد.

قرآن در شب قدر بر سینه مبارک محمد (ص) نازل شد که البته در ماه رمضان بود. ولی پندار عامه و بلکه اکثر علما بر این است که شب قدر هر مؤمنی در ماه رمضان است ولی چنین نیست. شب قدر انبیای الهی در رمضان بوده است که کتاب الهی را به درجات تجلی درک نموده اند.

بوی جهان در حقیقت بوی روح جهان است.همانطور که بو را بواسطه هوا و تنفس درک می کنیم و تنفس عامل حیات است و بدون آن روح از ما رخت بر می بندد.

یعنی آزادی و عدالت و عشق و عرفان عناصر ذاتی هر حکم شرعی است و بدون حضور هر یک از این عناصر شریعت دچار ابطال و شرک و نفاق است

خدای با ماست از درون و برون.حجاب ما با او همان دروغهای حاصل از کبر و غرور و انکار اعمال و افکار بدمان است.در حالیکه با بردن این بدیها به محضر او و توبه از آن ،به او نزدیکتر و محبوبتر می شویم.

تحقق این دعا موجب احياء حواس می شود که گوشها را شنوای ندای حق میسازد و چشمان را بینای تجلیات خداوند می کند و حس بویانی را بویای عطر قدسی حق در آسمانهای برتر می سازد و زبان را چشنده همه مزه های بهشتی و رضوانی می نماید و لبان را بانی و مبین اسرار حق می سازد.

۵۳- تصدیق نمودن دو نشانه آشکار دارد: خنده و گریه.
تصدیق با خنده به انکار می رسد و تصدیق با گریه به تسليم .

انسان خلق نشده الا اینکه علت و معنا و اسرار هستی خود را فهم کند

مومن کسی است که حقیقت نوری و الهی وجود ما را تصدیق کند و بلکه این ولایت را در وجود خود برپا نماید

برابر سازی چیزی جز نابودی حقوق و وظایف نیست همچنین نابودی غرایز و عواطف و نیازهای فطری انواع بشری… یگانگی را همان برابری دانستن منشأ همه جهالت ها و جنون ها و ظلم‌ها و فریبهاست.

بزرگترین نشانه حقانیت یک پیر عرفانی

تا سده پیش کل بدبختی بشریت به حساب فقر و عقب مانده گی علمی و اقتصادی و فقدان دموکراسی و آزادی بود.

اما تمام احساس تنهایی‌مان به این دلیل است که فراموش کرده‌ایم که در درونمان یکی وجود دارد که از همان بدو تولد در انتظار ما است.

قيامت آن گاهی است که باطن پنهان آدمی ‌عيان شده و در مقابل روي او آشکار می‌شود

کسی که از فکرش کار نمی کِشد…

از خودگذشتن مستلزم یک عشق الهی است

هر که به خود آید و با خود آشنا شود و با خود دوستی نماید

در خود،دوستان بس عزیز و لطیف و مهربان و مقدس می یابد

همانطور که در عصر حضرت سلیمان شیاطین و اجنه به زمین و زندگانی بشر، حمله کرده بودند امروزه نیز چنین واقعه ای روی نموده است و سلیمانی نیاز است تا بشر را از سلطه جنون و جفایشان برهاند.

آن شفاعت ارحم الراحمینی که در قرآن ذکرش رفته است

که هنوز محقق نشده بود ،همین است که به اندیشه و قلم و معرفت ما در آخرالزمان

از جانب حق نازل شده است

علی بسیاری از مکاشفات و مشاهدات غیبی و عرفانی گذشته سلمان را به یادش آورد

که حتی خود سلمان هم فراموش کرده بود،از جمله پیرزالی را که در رؤیا دیده کرده و

او را بسوی عربستان و محمد ص هدایت نموده بود.

جلوه های ویژه سینمائی تحت عنوان کرامت و معجزه،همچون

انرژی درمانی و احضار روح و موکّل فروشی و تجارت جن و شیطان و ملائک و امثالهم

بزرگترین نشانه دجّالان و شیّادانی است که ادّعای ناجی و امام دارند

و خود مظهر فسق و فجور و ریا و تبهکاری اند…

شب زنده داریها عرصه عالم غیب است:عالم متافیزیک

هرگاه در ميان قومي، فرد به مقام خودآئي برسد قيامت آن قوم برپا مي شود

دل دادن جز به امام که نور علی نور است،مابقی ابتلای به انواع نار است

پرستش بت هائی است که دل و ذهن و روان بشر را اشغال کرده اند

-این دیگرانی که به خاطرشان هر کاری می کنم

تا مرا بپرستند و از من راضی باشند

و مرا ایثارگر بدانند

درجه اول،خانواده است

بشر در طول زندگی فردی خود و نیز در عمر تاریخی اش تلاش نموده تا نهایتا به منبع محبّت برسد

و محبوب دیگران شود و لااقل محبوب همسر و فرزندانش باشد.

نبوت و ولایت و امامت هر چند که امری الهی است ولی در ظرف بشری نزول کرده است

و یک شبه و فی البداعه کامل و خالص بروز نکرده است

همانطور که گروه کثیری از مردم جهان و از جمله ایرانیان

شبانه روز مشغول سلاخی صورت و جمال خویشتن هستند

اراده در وجود انسان دارای چهار رکن یا کانون مرتبط با یکدیگر است:

اینهمه تبلیغات برای به دام انداختن چشمهاست و کورسازی بشریت.

کودکی دوران حیات بهشتی بشر بر روی زمین است و لذا در قلمرو معرفت نفس، سرزمین بکری از مکاشفات غیبی محسوب می‌شود که می‌تواند سرمایه اولیه حیات عرفانی باشد. والدین

چون در حد توانم،آنچه را که می دانستم ابلاغ و عمل نمودم

خداوند علم آنچه را که نمی دانستم به من اعطا کرد.

ارتباطات تکنولوژیکی و جریان موسوم به  « جهانی شدن » نهایتاً به توجیه و تقدیس شرارت می انجام

آنکه خود را پنهان نسازد بالاخره پنهانش می سازند

وقتی یک تبهکار زانی و دائم الخمر مشهور جهانی،نقش پیامبران بزرگ را بازی می کند در آگاهی مخاطب چه اثری می نهد

بنیانگذار شیعه ضد شیعه خود معاویه است و براستی که به قول شریعتی ،هر چه که داریم و می کشیم از شیعه اموی است که می گوید:

نماز بخوان و هرچه خواهی بکن زیرا شفاعت امامان با توست پس خیالت آسوده باشد! اگر هم امامی زنده نماند مرده اش هم افاقه می کند که بهتر هم هست.

این انکار هم جز ابلیس بانی و باعثی ندارد که ظهور خدا از غیر(انسان) را انکارنمود.

چنین اراده ای در این دنیا ناکام است که حاصلش کینه از دیگران است و همین کینه سوزاننده و میراننده دل است.

این رساله به مطالعه کنندگان آثار ما یاری می دهد تا در حد توانائی به این معارف عمل کنند و بدینوسیله حیات و هستی خود و خانواده خود را ارتقاء و تعالی بخشند و در جامعه الگوی سعادت و نجات باشند ….

کنولوژی به بشر مدرن وعده تسخیر کائنات میدهد ولی آنچه که در واقع در حال روی دادن است اینست که

بشر مدرن حتی در تن و جان خودش هم آرام و قراری ندارد

هر کجا که خیری دیدی به جای انکار و تهمت و عداوت آنرا بخواه!

((عقل)) به معنای یافتن،مهارکردن و مسلط شدن و فائق آمدن است

دروغگویان بدلیل از دست دادن اراده خود ،درتسخیر شیطانند!

اگر مسئولین کشوری ،معارف ما را در مراکز علمی و پژوهشی و دانشگاهی و حوزوی و تربیتی و آموزشی و درمانی وارد کنند،پدیده مظلومیت فرهنگی و بحران هویت و اخلاق و ایمان که جهان را فراگرفته است از جامعه ما رخت بر می بندد و بزرگترین خطری که نظام ما را تهدید می کند از میان می رود و کمر مفاسد اقتصادی و سیاسی هم می شکند ، و جامعه ما دوباره انقلابی(قلبی-صاحب دل) می شود!

بیانیه جهانی معرفت نفس:
بهشت در درون تواست،پس روی به خود نما.ودا

داشتن‌ھا و مالکیت‌ھای مادی و معنوی و عاطفی، آدمی‌ را از بودن غافل کرده است و این منشأ ھمه‌ی غفلت‌ھای بشری است.

خلقت جهان، چیزی جز جمالی‌شدن کمال خدا نیست در بی‌نهایت صورت و درجه

ھمه‌ی زندگی و تعلقات و مسائل بیرونی را از خود نادیدہ بگیرید. آنچه که باقی ‌می‌ماند حیات اخروی شما است و غذای شما پس از مرگتان.

انسان به قدرت تکنولوژی نمی تواند صاحب قدرت الهی شود

ذکر چیست؟

یاری کنید مرا ،تا یاری کنم شما را

آخرالزمان است و ارزش‌های دنیوی بی‌خاصیت شده و بلکه حاصلی معکوس به بار می‌آورد

افرادی که همواره در هراس از فقر و مرگ و تنهائی و بیچاره گی بسر می برند

ذهن آدمی دارای سه قلمرو کلی است:

حافظه ،تفکر ،تعقل.

کشته باد انسان که چقدر کافر است-چقدر وجود ناپذیر است!

قرار بود که کامپیوتر ایمن‌ترین گاوصندوق و بانک و حافظه و محافظ ذخیره‌های مادی و معنوی هر کسی باشد

هیچ ایده،باور و آرمانی برتر و خلاقتر و رهائی بخش تر از

شوق دیدار با خداوند ، در حیات دنیا نیست.

اگر انتقاد دیگران تو را ناراحت و متشنج و مکدر ساخت پس آن انتقاد واقعیت دارد

جهان هستی همان انسان کبیر است و انسان نیز جهان صغیر است

یکی از اولین وسوسه های شیطانی که در آدمهای زندگیم شاهد بوده ام..

ازدواج عاشقانه‌ای که بر حقوق اخلاقی باشد و حدود الهی رعایت شود، تنها ازدواج سعادتمند می‌باشد و لاغیر. تهمت به عشق‌، تهمت به بزرگ‌ترین لطف خدا به انسان است و عذاب دارد.

«از من تقلید نکنید که کافر می‌شوید». على (ع)

سه رکن ایدئولوژیک و معنویت تمدن مدرن است دارای ذاتی تکنولوژیکی هستند

نیازهای آدمی جز از طریق وظایفی که خداوند تعیین فرموده ارضاء شدنی نیست

فراغت روح به معنای آسودگی و آزادگی روح و انبساط و اتحاد با جهان است

عیشی که به عذاب حاصل آید ،مصرفش عذابی برتر آورد

ادعای اکثر انسانها عاریه ای است

 عمری نمایش انسانیت دادیم حال بیایید برای یک بار هم که شده برای انسان بودن تلاش کنیم.

در دین خدا،انسان هرگز امر به ایثار کردن نشده است

وجیه الله ؟

آنکه فرد نیست،نیست!

زیرا در خودش نیست و پناهنده به دیگران است

هر یک از حواس پنجگانه دربهای ورد به دل آدمی هستند و چشم دروازه و شاهراه دل است.

..کسی که همواره مسئولیت مضرّات و مخاطرات اطاعتش را در نیت خودش بر عهده ولی خود می گذارد و فقط فواید اطاعت را گردن می گیرد

همه به اعمالشان جزا داده می شوند به استثنای مخلصین

هر سلسله و حزب و فرقه و کیش جدیدی به اسم و معارف ما را پیشاپیش تا قیامت لعنت می کنیم.

کم نیستند انسانهائی که چون به آنان محبّت کنی

با تو دشمن می شوند

عشق تنها واقعه زندگی هر کسی است

هلاک شده ترین مردم کسانی هستند که امام خود را یافته ولی اطاعت نکرده و به او پشت نموده اند.

پس رها کن این «خدایا»ی گمان

باد نفس است و خدای کافران

بسط حج در جستجوی لقای ب و درک امام است.(بجای خانه خدا باید به جستجوی خود خدا بود).

33-انسان بمیزان شدت و قوت و وسعت ویقینی که انتخاب می کند آزاد می شود

انسانی که به اجنه و شیاطین دچار است ،دائما در قحطی عاطفی می سوزد زیرا این بیگانگان از جنس آتشند.

آنچه که در کربلای حسینی بر زمین ریخته شد خون ضد خود خدا بود یعنی خون رحمت مطلقه و عشق خدا به ضد خودش بود بدست من مسلمان، من مؤمن، من شیعه، من عابد، من عارف، من عاشق و… یعنی بدست من ترین من ھا! باید بدانیم که ابن زیاد و عمرسعد و شمر و اشعث و دیگران جملگی اندکی قبل از شیعیان مجاھد بودند که در رکاب علی (ع) جهادمی کردند.

واقعه کربلا شناسنامه ابدی امامت است ولی متأسفانه این شناسنامه را در طول تاریخ موش جوید و ما شیعیان هنوز هم فاقد هویت هستیم و حسین را نمی شناسیم تا چه رسد به سائر امامان.

واقعۀ غدیر، واقعۀ بیعت قلبی و ارادت عرفانی بین دو مؤمن است که یکی در جایگاه  امام است و دیگری در جایگاه مأموم.

آیا می دانید آن درخت ممنوعه چه بود؟

پروردگارا اینهمه رنج انسان از برای چیست؟

دوست داشتن بی مزد و منت و توقع و انتظار دوستی متقایل! اینست محبت!

امروزه بچه های ما پای تلویزیون و کامپیوتر و اسباب بازیهای الکترونیکی از همان آغاز مجال تکامل و رشد عقل را نمی یابند و تبدیل به غول بچه هایی آدمخوار می شوند و آیه عذاب والدین خود هستند و خود ویروس تباهی و فساد و جنون و جنایت آینده بشرند.

در آخرالزمان خانمان بشریت از پای بست در حال ویران شدن است از فرط خودپرستی و نژاد پرستی. و این مافات اطاعت نکردن از دین ابراهیم و محمد است

بیائیم از سنت حقه عارفان خود پیروی کنیم و چون مولای رومی ظرف درک و پذیرش هفتاد و دو مذهب باشیم

بهترین و ساده ترین توضیح غریزه مالکیت در انسان همان عادت به اشیاء و آدمها و شرایط است از جمله عادت به خویشتن.

ادراک و قضاوتهای تو مربوط به نیازها و احوال لحظه ای توست آنها را جاودانه مپندار و مغزت را از کار مینداز .

اصالت انسان به لحاظ تعریف لغوی به معنای -انسان محوری در همه امور است که در حد کمال فلسفی اش این انسان محوری در کل کائنات است
یعنی هر معنا و تلاش و نتیجه ای بایستی در خدمت انسان باشد.

جنون یعنی رسوخ جن در نفس آدمی .

اگر در خواب خود کابوس بسیار داریم باید فکری اساسی در راه و روش زندگی خود کنیم تا با مرگ به دوزخ وارد نشویم.
کابوس جلوه ای از حیات دوزخی پس از مرگ است.

ین صدق من است و جز خدا راستگوئی نیست که ھمو می گوید : خداست که سخن راست و برحق می گوید و ھمو به راه خودش ھدایت می کند. صدق الله العلی العظیم

سوگند به قامت قیامت
سوگند به نفس هر ملامت

مگر پندارد این انسان
که زنده کردن بیجان
محالست از برایمان .

با تقلید نمی توان آدم شد فقط میتوان شیطان شد!

پخش و دانلود تکی کتاب های صوتی  استاد علی اکبر خانجانی قابل پخش در تمام دستگاه ها

به یاد آوردن ظلم‌ها ،دروغها،خیانتها،معاصی وهمه گناهان کبیره وصغیره همان به یاد آوردن نادانی ها وناتوانیها وبی ارادگیها ودر حقیقت بی وجودی است.وتوبه ازنابودگی و بازگشت بسوی خدا که وجود است وطلب مغفرت از ادعای وجود در حین بی وجودی وطلب وجود الهی!

«من شب قدر هستم… من نفخه صور اسرافیلم… منم برپاکننده قیامت… منم امر خداوند. منم روح خدا… منم زلزله. منم صاحب کسوف و خسوف. منم آنکه عبادتی پذیرفته نمی شود الا به ولایت او و حسنات سود نبخشد الا به محبت او… منم آنکه هزار کتاب از کتب پیامبران در نزد من است… منم آنکه هزار امت بخاطر انکار من مسخ شدند… من معنانی هستم که اسمی بر آن تعلق نمی گیرد و او را مانند نیست.»” قسمتی از خطبه بیان امیرالمومنین علی (ع)